پرش به محتوا

چطور اپلیکیشن های فراموش نشدنی بسازیم؟

نرم افزارمون رو به یادها بسپاریم

چند روز پیش جمله ای توی یه مجله خوندم که حدود چند ساعت ذهنم و درگیر کرد.

( ناراحت کننده تر از این که با ورودت کسی خوشحال نشود این است که با رفتنت کسی متوجه نبودت نشود. )

برای مثال میخوای وارد یه مهمونی بشی و توی اون مهمونی کلی آدم نشستن. آدم هایی که در حال صحبت کردن با هم دیگه هستن.

بعد از اینکه بهترین لباست و بهترین ادکولون خودتو میزنی و به خودت میرسی.

وارد اون مهمونی میشی اما میبینی کسی از وارد شدنت خوشحال نمیشه. و اینکه بعد از رفتنت هم کسی نه خوشحال و نه غمگین میشه. !

ساعت ها برای انتخاب لباس وقت گذاشته بودی. بارها در آیینه اتاق خودت رو نگاه کردی. بهترین ادکلن رو زدی…

این اتفاق رو من زمانی که توی دبیرستان بودم برام پیش اومد.

اگر بخواهیم با همدیگه رو راست باشیم انسان دوست داره دیده بشه.

چیزایی که بالا گفتم دقیقا مثل تولید اپلیکیشن هست. اپلیکیشنی که با وارد شدنش به بازار هیچ تغییری توی ذهن و احساس کسی ایجاد نمیکنه.

و هیچ کمکی نمیتونه به دیگران بکنه ! این همون چیزی هست که براتون مثال زدم شما زحمت کشیدین و تمرکز و وقت زیادی و صرف ساخت اپ مورد نظرتون کردین. اما میبینید هیچ اتفاقی نمیوفته و کارتون دیده نمیشه. و علاوه بر اینکه پولی برای شما به وجود نمیاره بلکه زحمت و انرژی و پولتون رو هم به هدر دادین.

اولین درسی که باید یاد بگیری این است. که نرم افزار هایی که مینویسی خود به خود قرار نیست ماندگار بشن. باید بدونی چطورکارکنی و چی بسازی تا فراموش نشدنی بشن.

ارتباط بسیارعمیقی با مخاطبین ات برقرار کنی. ارتباطی که بتواند نرم افزار و کارت را در ذهنشون حک کنه

میخوای بدونی چه طوری ؟

با مردگان متحرک آشنا شو.

چی؟ مردگان متحرک.؟

تو فکر می کنی کاربران اپلیکیشنت زنده هستن.؟

البته که نه. اگر به حرف من شک داری کافیه یک بار پشت چراغ قرمز به سرنشینان خودرو های کناری نگاه کنی.

همه ناراحت هستن هر کسی در حال خودش هست. اگه تو چشماشون نگاه کنی متوجه میشی حتی اصلا اونجا نیستن.

جسم شون مثل تکه گوشتی سلاخی شده ای روی صندلی پهن شده. و ذهنشون هر جایی هست جز در لحظه حالا.

زندگی شون کسل کننده شده. اون ها نه دیگه به خودشون اهمیت میدن و نه به آیندشون.

همه اونها کاربران اپلیکیشنت هستن !

اگه از اپلیکیشنت استفاده نمیکنن به این خاطر نیست که تو بد نوشتی نرم افزارت رو. بلکه به این دلیل است که اونا به مردگان متحرک تبدیل شدن. !

اگرمی خواهی با آن ها ارتباط داشته باشی باید خون رو دوباره به رگ هایشان برگردونی.

احساسات رو وارد زندگیشون کن. تا دوباره زنده بشن و این کار میسر نیست به جز تلاش بی وقفه و ایجاد کانکشن های مستمر. با کاربران قدیمی و کاربران جدیدت. همیشه با کاربرانت در ارتباط باش و خبر ازامکاناتی که قرار هست توی آینده برای اونها راه اندازی کنی رو بده. و با همین کارهای ساده خون رو به رگ هاشون تزریق کن.

زمانی که وعده که دادی رو انجام میدی :

  • چشماشون شروع به درخشیدن میکنه.
  • چروک های روی پوستشون شروع به محو شدن میکنه.
  • زندگی خاکستریشون رنگی میشه.
  • آسمونشون آبی تر میشه.
  • و دوباره به اپلیکیشن شما بر می گردن.

شما باید هر لحظه اشک و شوق و لذت رو با روابطی عمیق برای کاربران نرم افزارتون ایجاد کنید. کسی تا به حال این هایی که گفتم و بهتون نگفته. و از هزار برنامه نویس تعداد انگشت شمار به این نیازهای مهم جهت فراموش نشدنی کردن نرم افزار پی میبرن. امیدوارم شما از انگشت شماران باشید.

5/5 - ( 1 امتیاز )

2 دیدگاه دربارهٔ «چطور اپلیکیشن های فراموش نشدنی بسازیم؟»

دیدگاه شما نگاه ما رو عوض میکنه !

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پشتیبانی آنلاین