
تصور کنید ایده ای درخشان دارید یک راه حل جامع که تمام مشکلات را یکجا حل میکند. شب ها و روزها را صرف طراحی یک سیستم پیچیده، با امکاناتی بی نظیر و پنل های مدیریتی قدرتمند کرده اید و هزینه های زیادی رو هم به تیم های توسعه پرداخت کرده اید و بعد فکر میکنید این محصول فعلی محصولی است که شایسته عرضه به بازار است. اما صبر کنید ! اغلب استارتاپ هایی که با این توهم کمال گرایی آغاز به کار میکنند پیش از آنکه بتوانند محصول نهایی خود را به بازار عرضه کنند یا سرمایه خود را میسوزانند یا در مواجهه با واقعیت خشن بازار متلاشی میشوند. موفقیت داستان دیگری دارد. داستان سادگی، سرعت و یک کلمه جادوییMVP Minimum Viable Product یا حداقل محصول پذیرفتنی
MVP فراتر از یک اصطلاح فنی یک فلسفه است فلسفه پذیرش نقص یاد گیری سریع و احترام به زمان و منابع محدود، هر استارتاپ موفقی که میشناسید از یک نقطه بسیار ساده، یک هسته کوچک و خام شروع کرده است. از فیسبوکی که صرفاً یک دایرکتوری دانشجویی بود تا اوبر که در ابتدا فقط یک دکمه برای درخواست تاکسی در سان فرانسیسکو داشت. دلیل این رویکرد چیست ؟ چرا سادگی در آغاز فرمول مخفی موفقیت است ؟ این مقاله عمیقاً به ساختار دلایل روانشناختی و مزایای استراتژیک شروع با یک MVP میپردازد.
ساختار شکنی ایده MVP
MVP چیست ؟ پاسخ به این سؤال اغلب با یک سوء تفاهم بزرگ همراه است. بسیاری فکر میکنند MVP یعنی یک محصول بد ناقص یا عجولانه. اما تعریف واقعی و قدرتمند MVP این است ساده ترین نسخه محصول شما که بتواند ارزش اصلی و هسته ای شما را به مشتری ارائه دهد و به شما این امکان را بدهد که حداکثر یادگیری را با حداقل تلاش به دست آورید.
تمرکز بر ارزش هسته ای نه حواشی جذاب
یک پلتفرم خدمات مثل آچارا یک هدف اصلی دارد اتصال کارفرما به متخصص به شیوه ای امن و ساده. در نسخه MVP تمام امکاناتی که خارج از این دایره اصلی قرار میگیرند (مثل سیستم های پیچیده امتیاز دهی، پنلهای ادمین با ده ها نمودار تحلیلی قابلیت های چت درون برنامه ای پیشرفته و...) باید حذف شوند.
MVP در ابتدا شاید فقط یک صفحه وب ساده با یک فرم تماس باشد که کارفرما نیاز خود را در آن ثبت کند و تیم بنیان گذار، خودشان به صورت دستی متخصص را پیدا و به آن ها معرفی کنند. این یعنی
ارزش هستهای ارتباط دهی.
یک فرم ساده و یک فرآیند دستی
این رویکرد دغدغه های واقعی بنیان گذاران را به سمت مهم ترین سؤال سوق میدهد آیا مردم واقعاً حاضرند برای حل این مشکل حتی با ابزار ناقص ما هزینه یا وقت بگذارند ؟
ردپای ترس از شکست در کمال گرایی
روانشناسی پشت تمایل به ساخت محصول کامل اغلب یک ترس پنهان است ترس از قضاوت و شکست بنیان گذاران فکر میکنند اگر محصولشان ۱۰۰٪ کامل نباشد بازار آن را نخواهد پذیرفت و شکست میخورد. اما بازار بیش از امکانات زیبا به حل کننده مشکلات نیاز دارد MVP به ما یاد میدهد که با نقص ها مواجه شویم زیرا هر نقص زود رس یک فرصت یادگیری است که مسیر درست را نشان میدهد ساخت یک محصول کامل نه تنها شما را از شکست دور نمیکند بلکه شکست را پرهزینه تر و دردناک تر میسازد.
مزایای حیاتی MVP سرعت، یادگیری، سرمایه
شروع با MVP صرفاً یک توصیه خوب نیست بلکه یک ضرورت تجاری است که سه رکن حیاتی استارتاپ ها را حفظ میکند سرعت، یادگیری و سرمایه.
سرعت ورود به بازار و مزیت پیشگامی
بازار بی رحم است ایده شما هرچقدر هم که ناب باشد، در یک اتاق تاریک پولی به دست نمیآورد. نیاز دارید در سریع ترین زمان ممکن با بازار واقعی مواجه شوید. هر ماه تأخیر در عرضه، نه تنها فرصت ها را از بین میبرد، بلکه رقبای بالقوه را به سمت ایده شما جذب میکند.
MVP شما را مجبور میکند تا در عرض چند هفته یا حداکثر چند ماه، به جای یک سال، محصولتان را عرضه کنید. این سرعت، یک مزیت رقابتی بی نظیر ایجاد میکند مزیت پیشگامی در جمع آوری بازخورد اصلاح مسیر و ساخت یک جامعه کوچک اما وفادار از کاربران اولیه.
یاد گیری محوری و حلقه باز خورد
مهمترین هدف MVP یادگیری است نه درآمدزایی در ابتدا. محصول اولیه شما صرفاً یک ابزار آزمایشی برای پاسخ به فرضیات شماست
فرضیه ۱ آیا این مشکل، یک مشکل واقعی است؟
فرضیه ۲ آیا راهحل ما برای این مشکل، کارآمد است؟
فرضیه ۳ آیا کاربر حاضر است برای این راهحل هزینه وقت بپردازد ؟
MVP به شما امکان میدهد تا با داده های واقعی رفتار کاربر، نقاطی که رها میکنند، قابلیت هایی که بیشتر استفاده میکنند فرضیات خود را بسنجید. این همان حلقه ساخت اندازه گیری یادگیری است که توسط اریک ریس در کتاب استارتاپ ناب معرفی شد. وقتی متوجه میشوید کاربران بیشتر به دنبال سادگی در ثبت سفارش هستند تا یک پنل ادمین جامع و شلوغ مانند چیزی که در متن مرجع به آن اشاره شد، مسیر توسعه تغییر میکند و این یادگیری ارزشمند تر از هر میزان کد نویسی است.

مدیریت ریسک مالی و اثبات ایده برای سرمایه گذار
ساخت یک محصول کامل میلیونها تومان هزینه و ماه ها یا سال ها زمان میبرد. اگر شکست بخورید تمام این سرمایه از بین رفته است. MVP به شما کمک میکند تا با کسری از این منابع ایده تان را ثابت کنید.
وقتی با یک MVP ساده که توسط چند ده یا چند صد کاربر واقعی استفاده شده و بازخورد داده اند به سراغ سرمایه گذاران میروید، داستا نتان بسیار قوی تر از یک نقشه راه و اسلایدهای زیبا خواهد بود. MVP ریسک را برای سرمایه گذار و شما به شد ت کاهش میدهد و شانس جذب سرمایه را به صورت تصاعدی افزایش میدهد.
بخش سوم سادگی عملی چگونه یک MVP قدرتمند بسازیم ؟
سادگی خود یک پیچیدگی است. ساختن یک محصول ساده ای که قدرت کافی برای یادگیری را داشته باشد، نیازمند یک چارچوب ذهنی روشن و عملی است.
اصل حذف سه گانه طلایی ضروری مفید، حاشیه ای
باید بی رحم باشید تمام قابلیت ها را روی یک تخته بنویسید و آنها را به سه دسته تقسیم کنید
ضروری: قابلیتهایی که بدون آن ها، ارزش هسته ای محصول ارائه نمیشود. مثلاً امکان ثبت سفارش
مفید: قابلیت هایی که تجربه را بهتر میکنند اما در فاز اول حیاتی نیستند. مثلاً: چت درون برنامه ای فیلترهای پیشرفته
حاشیهای: قابلیت هایی که تنها برای کمال گرایی شما ساخته شده اند و میتوانند تا فاز دوم یا سوم صبر کنند. مثلاً: گزارش های تحلیلی پیچیده برای کارفرما، پنل ادمین جامع و زیبا
MVP فقط شامل دسته ضروری است. تمام انرژی و زمان خود را صرف کامل کردن این قابلیتهای پایه کنید نه اضافه کردن امکانات دسته مفید و حاشیه ای.
فراتر از فناوری
گاهی MVP شما حتی نباید یک نرمافزار باشد ! در فاز MVP این کار میتواند کاملاً دستی یا با استفاده از ابزارهای موجود و ساده انجام شود
MVP نوع جادوگر: ظاهر محصول کاملاً اتوماتیک است، اما فرآیند های پشت صحنه توسط تیم بنیان گذار به صورت دستی انجام میشود. مثلاً درخواست در یک صفحه ساده ثبت میشود و تیم شما با یک اکسل و چند تماس تلفنی، کارفرما و متخصص را به هم وصل میکند.
توسعه MVP همزمان برای اندروید و iOS
مشاهده نمونه کارتوسعه و مقیاس پذیری از سادگی تا عظمت
اشتباه نکنید MVP مقصد نیست بلکه سکوی پرتاب است. محصولی که با رویکرد MVP ساخته میشود، باید از همان ابتدا قابلیت توسعه و مقیاس پذیری داشته باشد. سادگی در رابط کاربری نباید به معنای یک ساختار فنی ناپایدار باشد.
ساختار انعطاف پذیر برای پذیرش تغییر
وقتی باز خوردها را از MVP جمع آوری میکنید ممکن است متوجه شوید که فرضیات اولیه شما کاملاً اشتباه بوده است. شاید پلتفرم شما برای نظافت منزل جواب دهد اما در مورد خدمات تخصصی مثل مشاوره کاربران شیوه دیگری از ارتباط را ترجیح میدهند. اینجاست که باید جهت اصلی استارتاپ را تغییر دهید.
یک ساختار MVP ساده به دلیل اینکه سرمایه گذاری زیادی روی امکانات جانبی نکرده امکان تغییر جهت را با کمترین هزینه و در سریع ترین زمان ممکن فراهم میآورد. یک محصول بزرگ و پیچیده مانند یک کشتی عظیم به سختی میتواند مسیرش را در اقیانوس تغییر دهد. اما MVP مانند یک قایق کوچک سریعاً میچرخد.
اعتماد و امنیت پل های ساخته شده بر اساس تجربه کاربر
در ابتدا شاید یک تأیید ساده شماره تلفن و بررسی کارت ملی توسط نیروی انسانی کافی باشد (دستی).
به جای یک سیستم الگوریتمی پیچیده، در ابتدا صرفاً یک نظر سنجی ساده پس از اتمام کار یا تماس تلفنی با کارفرما برای ارزیابی کیفیت خدمات کافی است.
اعتماد واقعی از طراحی خوب سیستم نمیآید، بلکه از تجربه خوب کاربر میآید. وقتی MVP شما با وجود سادگی، تجربه موفقی از اتصال کارفرما و متخصص ایجاد میکند، اعتماد خود به خود شکل میگیرد. در مراحل بعدی این تجربه موفق توجیه کننده هزینه اضافه کردن امکانات امنیتی و احراز هویت پیچیده تر خواهد بود.
نتیجه گیری با یک قدم ساده
موفقیت استارتاپی داستان ساختن کاخ از همان روز اول نیست. داستان کاشتن یک دانه است. دانه ای که قدرت هسته ای شما را در خود دارد. MVP همان دانه است. این رویکرد، شما را از یک دام بزرگ نجات میدهد دام ساختن چیزی که هیچکس نمیخواهد.
باور کنید که محصول شما در فاز اول ناقص خواهد بود و این عالی است ! نقص ها بهترین معلم های شما هستند. به جای ساختن یک پنل ادمین جامع و پیچیده در ابتدای راه بر روی این تمرکز کنید که آیا اصلاً کارفرما حاضر است سفارش خود را ثبت کند ؟ و آیا متخصص حاضر است آن را انجام دهد ؟
MVP احترام به پول شما وقت شما و مهم تر از همه احترام به دغدغه های واقعی مشتری است. بنیان گذاران موفق با شجاعت نقص را پذیرفتند و با سادگی شروع کردند تا بتوانند سریعاً مسیر درست را پیدا کنند و در نهایت به محصول کامل و مقیاس پذیری برسند که در ذهن داشتند.
اگر امروز یک ایده بزرگ دارید، خود را از زیر بار سنگین کمال گرایی رها کنید. امروز شروع کنید. با یک MVP ساده، قدرتمند و یاد گیرنده.

هنوز دیدگاهی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید!